
بسمه تعالي بررسي وتحقيق : سيد علاء الدين موسوي
صفات عاليه يا
معرفت در
دعاي
عرفه
معرفت آن است كه انسان خود را بشناسد و خداي خود
را بشناسد و دوستان خدا را و دشمنان خدا را بشناسد
مقدمه : بنام او
كه صاحب مطلق صفت ثبوتيه ( حي و قيوم و اول و آخر و ظاهر و باطن ) است . و صفت
سلبيه اي
كه در او راه ندارد . هم اوست , كه صفات نازله اي
را براي بشر تدارك ديده و او را متصف به آن
نموده و بشر از صفات ( احد و متكبر و جبار و قدوس و فرد و صمد ) كه
مخصوص اوست خلع
فرموده و او حق متعال , صفات متعاليه را براي بشر در نقص
ها پنهان و او را روانه جهان كرده تا از اسفل السافلين بدر آيد و
به اعلي عليين در آيد. بشر ممزوج از توان و ناتوانايي هاست كه خداوند او را به
اين نشانه تكريم فرموده است . كه , ضعيف و آزمند و در رنج
آفريده شده
است .
صفات
بشر از اين نوعند كه علت برتري انسان را فراهم آورده اند . زيرا انسان ظلوم است و جهول , و فقط اوست كه مي تواند . امانت را بپذيرد. و آنها كه نه
ظلومند و نه جهول , از پذيرفتن آن بار ( امانت ) سر باز
مي زنند .
آسمان بار
امانت نتوانست كشيد قرعه كار بنام من ديوانه زدند
لذا
بايد
گفت انسان فقط با پذيرفتن شرايط وجودي خودش و ايمان به قدرت لا
يزال
الهي
مي تواند درك درستي از هستي داشته باشد و در همه
جاي جاي زندگي به رشته الهي چنگ زده و
تقدير و سرنوشت خود براين راستا رقم زند .و بهترين معرف انسان كلام اوست , كه در آن
خواسته و نياز ها را مشخص نمايد. بزرگي هر انسان به اندازه بزرگي خواسته هاي اوست . و والائي و ارزش هر
انسان در
والائي ارزشهايي است كه او
به آنها دل داده است .كلام مبين معرفت انسان است . همچنان كه كلام خدا صورت كتبيه حضرت غيب است . كلام نيز صورت او در
زمان
و زمانهاي بعد از او خواهد بود .ما بر
آن شده ايم كه صفات عاليه اي را به
تقرير بنشانيم كه در
وجود
مقدس
امام
حسين
عليه
السلام بوده است
. اما
بر اساس سخن گذشته ما هيچ سندي بالنده تر از سخنان آن
حضرت
نخواهيم يافت . و آن
نيز به شايستگي در طول تاريخ به ما انتقال يافته است و نيز
بر اساس تبيين خواسته هاي امام حسين عليه السلام ما بايد به فراز هايي از آن بپردازيم . كه در اوج
نياز
مندي
و حتماً در اوج بحران در زمان و مكان ارجمند و مختصات سياسي و اجتماعي و فردي و… بر
زبان
حضرت
جاري
شده باشد . و آن عبارت است از دعاي امام حسين عليه السلام در روز
عرفه
در عرفات , كه در ان با فراز هائي از معرفت انساني روبرو ميشويم . كه به شايستگي خود و
خداي
خود را مي شناسد. و به تبيين وضع
موجود پرداخته و خواسته هاي خود را
در پيشگاه خداوندي مطرح مي نمايد , كه بر همه چيز قادر و تواناست .
ما اگر به باز شكافت اين دعا موفق شويم و درمحتوي آن از
زواياي مختلف نگاه كنيم ,صفات عاليه اي
را ادراك خواهيم كردكه در برون رفت از اين دعا ,به امام حسين عليه اسلام نزديكتر از گذشته خواهيم بود و
بعيد
نيست
تا آخر عمر ره توشه اي عظيم را تدارك ديده باشيم .صميمانه ترين كار ما ميتواند وفاداري به نقل باشد و از
تحليل ها
كه بطور قالبي صورت ميگيرد . بپرهيزيم
.
و اما دعاهاي آن حضرت درچند فراز آمده است . كه الگوي اصلي آن بر اساس اين
است كه : هر كه خود را شناخت خداي خود
را شناخت . و بر اين بايد بيافزاييم كه مقوله شناخت يك مقوله كاملاً ناشناخته است . و بسياري از مكاتب شكست خورده دقيقاً از محل
نداشتن يك
شناخت استوار ضربه پذير بوده و به
مجموعه متروكه اوهام بشري پيوسته اند . وقتي قرآن مي فرمايد : اِنَّ هَذا القُرآنُ يَهدي لِلَّتي هِيَ اَقوَمُ همانااين قرآن به استوار ترين راه ها هدايت مي
كند .
اين دعا مبني بر اين است كه شناخت دقيق و درستي بر اين مجموعه دعوت حاكم است و البته ادعاي قرآن خيلي بالاتر از اين
است .چرا كه در مقوله غريب تري داخل شده و
آن مقوله شناخت شناسي است . اين مقوله اخير مغز و مخ شناخت بوده و بدنبال آن مركز اداره عقيده است و در
يك باز شناخت مجدد, در دين مبين اسلام فقط ائمه معصومين عليه السلام هستند كه اين سفره معرفت را باز كرده اند. و
بدليل شرايط زماني و همچنين آساني در درك مفاهيم دست به دعا
زده و اين قرآن صاعد را به بشريت هديه فرموده اند . و
آن مغز ومخ را اين چنين معرفي داشته اند. اَلدُّعاءُ مُخُ العِبادَه دعا مغز عبادت است . و
اگر ائمه معصومين عليه السلام اشاراتي به اين مسئله فرموده اند به دليل غامض و پيچيده بودن آن بوده است . و اعتراف كرده اند : ما عَبَدناكَ حَقَّ عِبادَتِكَ وَ ما عَرَفناكَ حَقَّ مَعرِفَتِكَ , عبادتي سزاوار تو عبادت ننموده ايم و شناختي سزاوار شناخت تو نداشته ايم . در ذهنيتي كه راجع به
عبادت و معرفت بروز مي كند به دليل تنگي فرصت مقاله , فقط يك رابطه را بر قرار مي
كنيم
.و آن اين است كه نوع عبادت بستگي مستقيم به نوع معرفت دارد و البته ما
خواستار تحقق عبادت هستيم و لا غير
, يعني
معرفتي كه
به عبادت نيانجامد
و عقيم بماند , مورد نظر مانيست و يافتن آن نوع معرفت بيهوده و عين بي
معرفتي است
|