اشك چيزي كمتر از دريا
نبود
خشكي رخ كمتراز صحرا
نبود
خاطراتم را نوشتم
روي سنگ
كاش اصلاً ظلم در دنيا
نبود |
جنگ با سنگ چقدر با
معناست
ننگ در تنگ چقدر بي
معناست
بگو كه ايران فلسطين
نيست
چقدر واژه تو پيام
پر معناست |
گفت با من باش اما خوار
خوار
گفتمش باشي در اينجا
زار زار
گفت ماندم با تو در
پيكار خاك
گفتمش ميدان و رزم
و كار زار |
گفته تورات و انجيل
و زبور
نيست از ما منجي عالم
بدور
گر كه طغيان شد در قدس
عزيز
اندكي بايد صبوري
اي صبور |
قدس مي ناليد من گريان
شده
از غم اين مسلمين حيران
شده
گر فلسطين بود روزي
بنگريد
نوبت و دوران اين لبنان
شده |
دشمن و بيگانه ديدم
روزخاك
خانه را ويرانه ديدم
روز خاك
ديدمش افتاده دشمن
رو زخاك
قصه و افسانه ديدم
روز خاك |
مادرم را ديده ام در
دست سنگي
او اشاره دارد اينكه
باش جنگي
دشمن ما دشمني كرده
بدانيد
جنگ بايد تا نماند
عار و ننگي |
تل زعتر چيست ؟ تلِ
خاك پاكان
كشتگان از بي گناهان
بي پناهان
هر كسي داده رضايت
برچنين كار
هست او در زمره نسل
تباهان |
آسمان پربود از موشك
كه مي شد
قيمتش را داد يك مسجد
بنا كرد
ساخت آموزشگه و انسان
را ساخت
دشمن آن را روي يك منزل
رها كرد |
جنوب رقت انگيزي كه
ديدي
يزيدي ديدي و ديدي
پليدي
گلستان جهان شيعيان
است
مواظب باش گلها را
كه چيدي |
دست بسته چشم بسته
ما اسيريم
مانده اميدي كه اين
لحظه نميريم
رفتن ما ماندن اين
زاد و بوم است
فرصتي بايد دوباره
جان بگيريم |
هميشه قدس با ما بوده
مي ماند
خدا اين دشمن دون را
مي راند
نگو سنگ من و تو كارگر
افتاد
هر آن قلبي كه بود آگاه
مي داند |
نمازم را نمي گذارند
بخوانم
نمي گذارند معني آنرا
بدانم
مسلم در نماز من رازي
است
كه من با آن دشمن را
برانم |
مادرم مرده ! گويا پدرم
پير شده
پسران خواهرم همگي
شير شده
سه برادر نفري شش نفرعائله
مند
ترس از مرگ براي همگي
دير شده |
صداي موشكي برخاست
! تكبير!
نباشد دشمنان را چاره
, تدبير
فقط يك راه چاره دارد
آن دون
كند او خودكشي با تير
هفت تير |
ديرياسين و شتيلا
, تل زعتر
خاطرات ناگواري بد
ز بدتر
شد دليل ايستادن روي
پاها
تا شود قوم يهودا پست
و ابتر |
كدام شهر رام خداست
جز رام ا …
كدام روز روز خداست
جز يوم ا …
تير خدا در روز خدا
رها خواهد شد
تمام آن سال بنام خداست
عام ا …. |
بن گوريون با آن موهاي
آشفته
در قبر در عذاب با بوهاي
آشفته
موشه و گلدا و رابين
و هرتزلند
در هراس و گفت و گوهاي
آشفته |
بپرهيز از فتنه آرام
باش
بياد همان نام قسام
باش
اگر عزت دين بود آرمان
هميشه پي راه اسلام
باش |
دل صهيوني ها بود ابلهي
ندارند از خوب و خير
آگهي
توهم كنند اينكه گويد
خدا
بهر كارشان آفرين
, بَه بَهي |
يهودا ندارد به مال
مردم چشم !
ندارد از ديگران به
دل ها خشم!
به دست گرفته كبريت
آتش زا
دعا كند كه باشد مال
مردم پشم |
بيا باور كنيم ايران
ايران است
و يا همنام ما آنگوشه
لبنان است
مگر اسلام فرقي دارد
اين گوشه
پيام ما همه در گوش
انسان است |
عشق ما به همه يكسان
است
بويژه وقتي خانه ويران
است
شبي بي سقف را ملاحظه
كن
نگاه كن كه چشم حيران
است |
مرد را در خون خود افتاده
ديدي
تك درخت نخل را استاده
ديدي
ريشه آن نخل استاده
مردانيست
كآن همه در راه حق آماده
ديدي |
اگر حسن ما همان حسن
است
هميشه دشمن او در كفن
است
نبود اگر نام او حسن
نصرالله
حسن بياري خدا در سخن
است |
دولت كوچكي بنام دولت
دوست
چنين دولتي هرچه دارد
ازوست
بنام كسي نبوده دولت
يار , ولي
بنام حسن كه شود مسلماً
نيكوست |
شهيدان در جنوبند
و شمالند
ز زخم دشمنان هرگز
ننالند
به صبر و طاقت و اميدواري
همه صاحب جمالند و
كمالند |